- لارو سر
از توابع لنگای عباس آباد، روستایی در نور
معنی لارو سر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(سَ)
لغت نامه دهخدا
اصطلاحی در بازی آس. اصطلاح بازی ورق. چارصورت از قبیل چار شاه و چار بی بی و چار سرباز و چار آس، چار ورق ده خال. چار لکات
(سَ)
لغت نامه دهخدا
نام دهی جزء دهستان گسکرات بخش صومعه سرا از شهرستان فومن واقع در 24 هزارگزی باختری صومعه سرا. دارای 245 تن سکنه. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
(رِ شِ سَ)
لغت نامه دهخدا
خارشی است که در سر پیدا میشود چنانکه صاحب او خواهد که کسی شپش سر او را جوید. صوره. (منتهی الارب)
(رِ سَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان سیاهکلرود بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 18 هزارگزی جنوب خاوری رودسر، و 2 هزارگزی جنوب راه شوسۀ رودسر به شهسوار. جلگله ای، و هوای آن معتدل و مرطوب ومالاریائی، و آب آن از مرساررود، و محصول آن برنج و لبنیات است، 75 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند. راه آن مالرو است. این ده از دو محلۀبالا و پائین تشکیل شده، اکثر سکنه تابستان به ییلاق جواهردشت میروند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
(سَ)
لغت نامه دهخدا
نام رود بابل آنگاه که رود بابل از چهل آب فیروزکوه سرچشمه میگیرد و در بابلسر بنام رود بابل نامیده میشود، نام موضعی بدانجا
پیر، عالم نحوی و لغوی فرانسوی، مولد توسی (ین) (1817- 1875 میلادی)، لغت نامۀ بزرگ عمومی قرن نوزدهم (در پانزده جلد) از مؤلفات اوست
(رِ سَ)
لغت نامه دهخدا
تارک سر: فرق، تار سر که راهی است میان موی سر. (منتهی الارب). مفرق، تار سر که فرق جای موی سر است. (منتهی الارب). قبض،بزرگ شدن سر یا تار سر. (منتهی الارب). قلۀ تار سر مردم. (منتهی الارب). رجوع به تار (مخفف تارک) شود
از توابع بابل کنار بابل
نام مرتعی بین راه آلاشت و لفور، روی درخت، بالای درخت
خوشه ای که تازه دانه بسته باشد
روی ایوان، روی سکو
از توابع خرم آباد تنکابن
نام مرتعی در آمل
نام مرتعی در لفور شهرستان سوادکوه
از توابع دهستان دو هزار تنکابن
روی سکو و بغل دیوار
از مراتع لنگای عباس آباد تنکابن
روستایی از پنجک رستاق نور